- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خجل از شرم رویت آفتاب وی ز تاب هجر تو دلها کباب
2 آتش دل را دوا می خواستم از طبیب و صبر فرمودم جواب
3 صبر فرمودی مرا در عاشقی عشق مشکل صبر گیرد در حساب
4 در غمت هر چند زاری کرده ام زان دهن نشنیده ام هرگز جواب
5 چون میسّر نیست وصلت دلبرا دولتی باشد گرت بینم به خواب
6 در جهان ملجاء من درگاه تست بیش ازین روی از من مسکین متاب
7 پیر گشت از غصّه دوران دلم یاد باد آن دولت وقت شباب
8 چون جهان را جز تو دارایی نبود از چه رو کردی جهان یک سر خراب
9 رحم کن بر من که در ایام حسن رحم بر بیچارگان باشد ثواب