- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کریمی که پایۀ قدرت برتر از اوج چرخ گرانست
2 بر کریمان تو را همان شرفست که مرا ارواح را برابدانست
3 ابر جود تو تا همی گرید کشت زار امید خندان است
4 گشت سرما چنان که در بینی نفس باد همچو سوهانست
5 شمع گردون ضعیف و اندک نور بر مثال چراغ دزدانست
6 روز کوتاه چون من از سرما زانچه بودست نیم چندانست
7 در دهانها فسرده آب دهان از دم سرد همچو یخدانست
8 استخوانها ز لرزه در تن من همه طقطق کنان چو دندانست
9 هرکرا پوستین و پشمینه ست گردن افراز همچو حمدانست
10 پیش از این زمهریرموی شکاف پنبه چون پشم پیش سندانست
11 دفع سرما اگر چه موی کند زآنکه دانا و زانکه نادانست
12 زنخم می لرزد ار چه مرا هرچه مویست برزنخدانست
13 آفتابی ز جود بر من تاب که زسرمام پوست زندانست