- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جوادی که کوه و دریا را باعطای تو ملک و مال نماند
2 شکر انعام تو به جان گویم که زبان را در او مجال نماند
3 آن درختی است بر تو که ازو باغ امید بی نهال نماند
4 وان درختی است رای تو که بدو قرص خورشید بی همال نماند
5 آز چندان سؤال کرد از تو که به سیرتش در سؤال نماند
6 بخل چندان دوال خورد از تو که به پهلوش بر دوال نماند
7 دیو امساک را که طبع تو دید اندر امساک قیل و قال نماند
8 هبه ایزدی از آن او را با تو اندر هبت جدال نماند
9 تا بماند فلک به مان که در او نجم عمر تو را وبال نماند