1 ای لاله دلسوخته دامن چاک داری رخی از داغ درون آتشناک
2 از خاک ز نو برآمدی چیست خبر زان گل که به تازگی فرو رفته به خاک
1 خواست یکی کور، زنی زشت روی کینه وری، طعنه زنی، زشت خوی
2 از شبه اش، چهره سیه رنگ تر وز سپرش، جبهه پر آژنگ تر
1 ای علم علم برافراخته چون علم از علم سرافراخته
2 خویشتن از علم علم ساختی چون عمل آمد علم انداختی
1 ای صفت خاص تو واجب به ذات بسته به تو سلسله ممکنات
2 گر نرسد قافله بر قافله فیض تو در هم درد این سلسله