- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شنیدی که خار در گلزار گل خوشبوی را برادر خواند
2 راست می گفت لیکن از پی خار هیچ دانا درخت گل ننشاند
3 بلکه دانا چو گلبنی پرورد چون بر اندام اولیا افشاند
4 ای امامی بگل نگردد خار چشم ادراکت از چه خیره بماند
5 گل بی خار کس نکشت و نرست هیچکس هیچ جا ندید و نخواند
6 بوی گل، گل بلطف یار دهد بلبلی را که دل ز خار بماند