- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دو سه روز است که دیدار به ما ننمودی مرحبا شاد رسیدی و کرم فرمودی
2 چه خطا رفت چه کردیم چه گفتیم چرا سر گرانی به سرت کز چه غبارآلودی
3 چون بجستی که دگر باز نجُستی ما را به چه مشغول شدی با که به خلوت بودی
4 درِ زندانم از آن شب که تو رفتی بستهست تا به امروز که بازآمدی و بگشودی
5 کس نگفتهست که مردهست فلان یا زندهست هم عفاالله که بر بیکسی ام بخشودی
6 هر که مقبولِ ایازست غلامی کردن پیشِ او به بود از سلطنتِ محمودی
7 تو مکن قصد نزاری که به پایت ریزد جان به دستِ خود اگر طالب این مقصودی