دو سه روز است از حکیم نزاری قهستانی غزل 1181

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دو سه روز است که دیدار به ما ننمودی

1 دو سه روز است که دیدار به ما ننمودی مرحبا شاد رسیدی و کرم فرمودی

2 چه خطا رفت چه کردیم چه گفتیم چرا سر گرانی به سرت کز چه غبارآلودی

3 چون بجستی که دگر باز نجُستی ما را به چه مشغول شدی با که به خلوت بودی

4 درِ زندانم از آن شب که تو رفتی بسته‌ست تا به امروز که بازآمدی و بگشودی

5 کس نگفته‌ست که مرده‌ست فلان یا زنده‌ست هم عفاالله که بر بی‌کسی ام بخشودی

6 هر که مقبولِ ایازست غلامی کردن پیشِ او به بود از سلطنتِ محمودی

7 تو مکن قصد نزاری که به پایت ریزد جان به دستِ خود اگر طالب این مقصودی

عکس نوشته
کامنت
comment