-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده نقش خیال رویت بر لوح جان کشیده
2 دل ز اشتیاق وصلت از جان ملول گشته جان در هوای لعلت از غم به لب رسیده
3 صدبار خار هجرت در پای دل شکسته وز بوستان وصلت هرگز گلی نچیده
4 کس چون تو دلربایی بی رحم پادشایی فارغ ز هر گدایی نه دیده نه شنیده
5 تا کلک صنع ایزد نقش وجود بسته چون تو ملک نهادی هرگز نیافریده
6 جانا خبر نداری کاین خسته فراقت دل رایگان بداده غم را به جان خریده
7 تا دیده دید رویت سیلاب شوق رانده تا دل گزید مهرت از جان طمع بریده
8 تا چشم نیم مستت بر من کمین گشاده پشتم ز بار هجران چون ابرویت خمیده
9 ای نور دیده، دیده گرد جهان دویده تا در جهان خوبی یاری چو تو گزیده