1 امشب که بسر شراب داری مشکن دل ما که تاب داری
2 تقصیر نکرده در هلاکم با غمزه چرا عتاب داری
3 آشوب قیامتش غباریست این فتنه که در رکاب داری
4 در دعوی فتنه گاه مستی صد عربده با شراب داری
5 گرلذت ناوک تو این است وز خون ملک ثواب داری
6 داری بدلم نگاه گرمی گویا هوس کباب داری
7 در سینه گرم هرکه بینم آتشکده خراب داری
8 عرفی دل خود بباد دادی گر غم طلبد جواب داری
دیدگاهها **