-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری کن از جان گذر و جانب جانان نظری کن
2 بر خنجر و شمشیر زبان های فضولان مانند کر از گوش تغافل، سپری کن
3 تا منزل مقصود خودی راه درست است برخیز و به جان منت از این رهگذری کن
4 دارد خبری گر ز خرابات نگاهی از بی خبری بی خبران را خبری کن
5 خواهی ز جهان کام چو ابنای زمان شو رو در پی دیو و دد و تسخیر پری کن
6 در هر قدم از خویش نشان مان و بیاز باز آن گاه به گم کرده رهان راهبری کن
7 گر سیم بری سیمبری سیمبر آید برخیز سعیدا و برو فکر زری کن