ای به دعوی خویشتن از حکیم نزاری قهستانی غزل 1066

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای به دعوی خویشتن را مرد معنی ساخته

1 ای به دعوی خویشتن را مرد معنی ساخته وآن گه از دعوی و معنی ذره ای نشناخته

2 لاف مردی از تو کی زیبد چو وقت امتحان هستی از تر دامنی دامن گریبان ساخته

3 این قدر دانی مگر کاندر حقیقت جغد را نیست ممکن طوق معنی داشتن چون فاخته

4 سر فرازی می کنی آری ببین در کوی عشق گردکان را سر به شمشیر ادب انداخته

5 پست شو در پای عشق بازی می کنی از تکبر تا به کی داری کلاه افراخته

6 عشق چون پروانه باید باختن بازی مکن تا به بازی عشق نبود باخته

7 آن گهی با عشق پردازی که از خود بگذری چون بپردازی وجود از خویش نا پرداخته

8 کی توانی بود آخر بر خر لنگ وجود چون نزاری اسب همت بر دو عالم تاخته

عکس نوشته
کامنت
comment