لعل را بر آفتاب حسن گویا از سلمان ساوجی غزل 346

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

لعل را بر آفتاب حسن گویا کرده‌ای

1 لعل را بر آفتاب حسن گویا کرده‌ای ز آفتاب حسن خود، یک ذره پیدا کرده‌ای

2 قفل یاقوت از در درج دهن بگشوده‌ای گوهر پاکیزه خویش آشکارا کرده‌ای

3 در همه عالم نمی‌گنجی ز فرط کبریا در دل تنگم نمی‌دانم که چون جا کرده‌ای

4 تا به قصد جان مسکین بر میان بستی کمر صدهزاران جان ز تار موی در وا کرده‌ای

5 نکته‌ای با عاشقان در زیر لب فرموده‌ای عالمی اموات را در یکدم احیا کرده‌ای

6 بعد ازین گر پیش چشمم بر کنار افکنده‌ای در میان مردمم چون اشک رسوا کرده‌ای

7 گفته‌ای احوال ما اشک سلمان فاش کرد از هوای خویش کن این شکوه کزما کرده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment