تو که از شعاع شمعش بدرون از آشفتهٔ شیرازی غزل 1180

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

تو که از شعاع شمعش بدرون چراغ داری

1 تو که از شعاع شمعش بدرون چراغ داری زفروغ شمع انجم همه شب فراغ داری

2 تو که پر گلست باغت زهوای لاله رویان چه سر تفرج گل چه هوای باغ داری

3 چه زنی چو سرو آزاد تو لاف سربلندی که به بندگی عشقش تو چو لاله داغ داری

4 چه بری زساقی بزم تو منت ایاغی که زساغر دو چشمم همه دور ایاغ داری

5 زچه روی روی به هامون بطلب مدام مجنون تو که خیمه گاه لیلی بدرون سراغ داری

6 شنوی زمرغ عاشق تو اگر نوای عشقی نه زصوت بلبلی خوش نه حذر ززاغ داری

7 زچه روفتادی آشفته بچاه ظلمت نفس که زمهر روی حیدر بدورن چراغ داری

عکس نوشته
کامنت
comment