1 بر چهره من به نام خود زر داری بر دیده که تخت تست افسر داری
2 برسرو روان ز ماه چنبر داری بادات ز ملک حسن برخورداری
1 ای یافته از چهره تو حسن کمالی داده است جمالیت خدا و چه جمالی
2 از دیده من عشق تو انگیخته نیلی وز قامت من هجر تو پرداخته فالی
1 اکنون که تر و تازه بخندید نوبهار ما و سماع و باده رنگین و زلف یار
2 بی زلف یار و باده رنگین و بی سماع خود آدمی چگونه زید وقت نوبهار
1 خدای داند و بس تا چه خرم است جهان بدین نظام جهان را کسی نداد نشان
2 ز یمن تست مرفه زمانه شاکی به آرزو نتوان جست این چنین دوران