جامی

جامی

جامی
جامی

ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته از جامی غزل 436

غزل 436 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته

1 ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته پیرهن از تن تن از دل دل ز هجران سوخته

2 آتش دل بر زده از سینه چاکم علم کهنه دلقم از گریبان تا به دامان سوخته

3 در میان آتش و آبم ز دیدار تو دور اشک پیدا غرقه کرده داغ پنهان سوخته

4 می فرستم سوی تو در شرح هجران نامه ای از سرشک و آه مضمون شسته عنوان سوخته

5 جسته زآه تشنگان کعبه وصل تو برق در بیابان آتش افتاده مغیلان سوخته

6 شمع گل گر داشتی تاب تو بودی هر سحر همچو پروانه همه مرغان بستان سوخته

7 چون ز جامی یک غزل ننوشتی ای مشکین غزال لب فروبسته قلم بشکسته دیوان سوخته

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته

شاعر شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته چه کسی است ؟

شاعر شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته جامی می باشد.

شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته چیست ؟

قالب شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته غزل است

مضمون اصلی شعر ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.