- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جمالت گشته پیدا در نهان خویشتن وی رخت گردیده پیدا در عیان خویشتن
2 در جهان، خود عشق می بازی به حسن روی خود عاشق و معشوق خویشی در جهان خویشتن
3 از لب خود در سؤالی و جواب از لفظ خود با دو عالم در حدیثی از زبان خویشتن
4 مدتی گنج ظهورت بود در کنج نهان عاقبت گشتی دلیلی در بیان خویشتن
5 بار چندی در تفرجگاه ذات پاک خود حور حسن خویش بودی در جنان خویشتن
6 تاترا نشناسد اغیاری و هر نامحرمی در لباس آب و گل کردی روان خویشتن
7 مدتی شد کو نسیمی از تو میجوید نشان میندانست آن که یابد از نشان خویشتن