- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن ولیکن من ز تو مشکل توانم دل بری کردن
2 مکن تشبیه رویش را به گلبرگ طری زانرو که نتوان نسبت آن گل را به گلبرگ طری کردن
3 اگر داری سر عشقش ز فکر جان و تن بگذر که کار طبع خامان است فکر سرسری کردن
4 ز هاروت ار چه آموزند مردم ساحری لیکن کجا چون مردم چشمت تواند ساحری کردن
5 دلی کو شد هوادارت تواند دم زد از جایی سری کافتاد در پایت تواند سروری کردن
6 بگو صورتگر چین را مکن اندیشه رویش که نقاش ازل داند چنین صورتگری کردن
7 خیال شمع رخسارش کسی کو در نظر دارد نظر باشد حرام او را به ماه و مشتری کردن
8 سری کز خاک درگاهت چو گردون سربلند آمد نخواهد گردن افرازی به تاج سنجری کردن
9 به وصف چشم جادوی تو اشعار نسیمی را سراسر میتوان نسبت به سحر سامری کردن