تو رسم دلبری داری از عمادالدین نسیمی غزل 211

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن

1 تو رسم دلبری داری و دانی دلبری کردن ولیکن من ز تو مشکل توانم دل بری کردن

2 مکن تشبیه رویش را به گلبرگ طری زانرو که نتوان نسبت آن گل را به گلبرگ طری کردن

3 اگر داری سر عشقش ز فکر جان و تن بگذر که کار طبع خامان است فکر سرسری کردن

4 ز هاروت ار چه آموزند مردم ساحری لیکن کجا چون مردم چشمت تواند ساحری کردن

5 دلی کو شد هوادارت تواند دم زد از جایی سری کافتاد در پایت تواند سروری کردن

6 بگو صورتگر چین را مکن اندیشه رویش که نقاش ازل داند چنین صورتگری کردن

7 خیال شمع رخسارش کسی کو در نظر دارد نظر باشد حرام او را به ماه و مشتری کردن

8 سری کز خاک درگاهت چو گردون سربلند آمد نخواهد گردن افرازی به تاج سنجری کردن

9 به وصف چشم جادوی تو اشعار نسیمی را سراسر می‌توان نسبت به سحر سامری کردن

عکس نوشته
کامنت
comment