- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بزرگی که بر علم تو ظاهر باشد هر چه مدفون زوایای سرایر باشد
2 هر زمان کلک تو چون آب فرو می خواند هر چه بر صفحة اسرار ضمایر باشد
3 گام بر تارک خورشید گزارد ز شرف گر عطارد نفسی با تو مناظر باشد
4 در نفسهای تو هرگه که کنی نشر علوم هست بویی که در انفاس مجاهر باشد
5 اقتضغی همه اسباب سعادات کند هر تاره که بدان رای تو ناظر باشد
6 از پی فایده در حلقة درست برجیس چون جواب تو بسی خواست که حاضر باشد
7 بنده را نیز خیالست که بی استحقاق اندر آن حلقه هم از جمع اصاغر باشد
8 گرچه در خدمت صدر تو هنرمندانند وین رهی باردل و زحمت خاطر باشد
9 لیک شرطست که برخوان ملوک از پی رسم تره اول و حلوا آخر باشد
10 آهن ارچند ندارد خطری،بازرسرخ در ترازو بگه وزن مجاور باشد
11 جنبش هفت فلک بر نهنج کام تو باد تا که اجسام مرکّب ز عناصر باشد