1 ای دست نشان قلمت لؤلؤ تر منشی فلک عبارتت را چاکر
2 بر بام فلک ز ماه می سازند از بهر قلمدان تو ما شوره زر
1 می بیارید که ایام بهار است امروز نرگس از ساغر زر جرعه گسار است امروز
2 دیدهٔ خوش نظر باغ خمار آلود است قدح لاله پر از نوش گوار است امروز
1 من مرغ آشیانه قسدم به دام تو ز آرامگه رمیده و یک چند رام تو
2 ای ساکنان کوی ترا چشم روشنی از خاک آستانه عرش احترام تو
1 خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
2 دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید