1 ای دل طمع مدار که بی غم گذارمت وینهم قبول کن که بجان دوستدارمت
2 تاراج عافیت نبود کار دوستان وینهم زدوستیست که دشمن شمارمت
3 صدره شکسته دلم از جور هیچگاه نگشوده نقاب که معذور دارمت
4 عرفی ز آه و ناله خموشی دگربیا تا زخمهای سینه بناخن بخارمت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چرا خجل نکند چشم اشکبار مرا که آرزوی دل آورد در کنار مرا
2 به راه غشق نگیرم زشوق بال و پری که نی پیاده شمارند نی سوار مرا
1 لب فروبستن ناصح گرهی بر باد است صد ره این بست و گشادم بر یاد است
2 گل حسن تو بود در همه جا فصل بهار بلبل باغ نوا از همه غم آزاد است
1 عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست
2 با وجود آن که عشق آورد صد داروی تلخ بهر درد ما نشد اسباب درمانی درست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **