1 تو میروی و نگاه من از پی تست اشکم چو ستاره، ماه من از پی تست
2 از پا چو مرا فگنده یی، تا دگری ناید ز پی تو، آه من از پی تست
1 کشته ی عشقت ننالید از تو، آهی هم نکرد وقت جان دادن نزد حرفی، نگاهی هم نکرد
2 آنچه کردی، با چو من درویش، از جور ای پسر راست گویم، با گدایی پادشاهی هم نکرد
1 خوش آنکه شبی با تو سخن گویم و گریم! تو بشنوی و خندی و من گویم و گریم!
2 گر در چمنم، سوی قفس بینم و نالم؛ ور در قفسم، حرف چمن گویم و گریم!
1 به من باد صبا در پرده گوید کاش پیغامش که از غیرت دهم جان بشنوم از غیر چون نامش
2 خدا را ای رقیب امشب ز افسونی که میدانی بگو شاید بخوانم تا کنم با خویشتن رامش