- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باغ حسن را جمال تو خرمی چشم بد از تو دور که محبوب عالمی
2 حوری، بگوی بهر خدا، یا فرشته ای کین لطف و نازکی نبود حد آدمی
3 زخم تو را چه حاجت مرهم بود که آن شاید جراحت دل ما را به مرهمی
4 دل آن توست دمبدم از بهر بردنش عشوه چه می نمایی و افسون چه می دمی
5 گر چرخ را نماند وفایی چه باک ازان هرگز مباد جور و جفای تو را کمی
6 گمگشتگان بادیه محنت و غمیم مشکل بریم ره به سر کوی بی غمی
7 جامی سگ تو را به غلامی نمی سزد او را چه حد آنکه کند با تو همدمی