1 برفتی و ما را فراموش کردی شراب مُرَوَّق بسی نوش کردی
2 چو نامم برآمد زبان در کشیدی به زنهار انگشت در گوش کردی
3 چه کردیم از بیوفایی که ما را ز جام جفا مست و بیهوش کردی
4 بر اسب جفا کوتلی برفزودی جفا برفزودی ستم غوش کردی
5 همین بس سزای تو چون ناسزا را کنارش گرفتی و آگوش کردی
6 به جانت که نیکو نگارا که عهد نزاری فراموش کردی
دیدگاهها **