- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هم مصلحت نبینی رویی به ما نمودن زایینهٔ دل ما زنگار غم زدودن
2 زانجا که روی کارست خورشید آسمان را با روی تو چه رویست جز بندگی نمودن
3 بر چیست این تکبر وین را همی چه خوانند آخر دلت نگیرد زین خویشتن ستودن
4 در دولت تو آخر ما را شبی بباید زلف کژت بسودن قول خوشت شنودن
5 احسنت والله الحق داری رخان زیبا کردم ترا مسلم در جمله دل ربودن
6 گفتی که خون و جانت ما را مباح باشد فرمان تراست آری نتوان برین فزودن