ندانم می‌کنی گاهی به از مشتاق اصفهانی غزل 273

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

ندانم می‌کنی گاهی به غربت یاد من یا نه

1 ندانم می‌کنی گاهی به غربت یاد من یا نه به خاطر آیدت زین مانده بی‌کس در وطن یا نه

2 ترا در مصر دولت بر سریر عزت آگاهی ز حال پیر کنعان هست در بیت‌الحزن یا نه

3 به یاران نوت در طرح بزم عشرت افکندن به خاطر می‌رسد محرومی یار کهن یا نه

4 به ‌یادت هیچ می‌آید به پاداش وفای تو ز بیداد بداندیشان کشیدم آنچه من یا نه

5 به گوشت هیچ می‌گوید صبا کان خسته هجران کشید از دوریت سر در گریبان کفن یا نه

6 به زندان غمت زان خون که می‌نوشم خبرداری به گاه باده‌پیمایی به گلگشت چمن یا نه

7 گهی آری به یاد این تلخ‌کام زهر حرمان را که مرد از حسرت یک بوسه زان کنج دهن یا نه

8 برم مشتاق دانم آید و اما نمی‌دانم که تا آید ز درد هجر خواهم زیستن یا نه

عکس نوشته
کامنت
comment