جامی

جامی

جامی
جامی

نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه از جامی غزل 891

غزل 891 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه

1 نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه که نیست بر مه و خورشید هیچ جا روزه

2 تن تو کاهد و جان هزار سوخته دل مکن مکن که نباشد تو را روا روزه

3 بسی نماند که سازد چو ماه نو باریک مرا فراق جمال تو و تو را روزه

4 هزار رخنه بود در نماز و روزه ز تو کجا تو کافر خون خواره و کجا روزه

5 ز روزه خوردن ماهی مدار بیم گناه که ما به عذر تو داریم سالها روزه

6 ز هر چه غیر تو بستیم راه دیده و دل که نیست بهتر ازین در طریق ما روزه

7 چو نیست بر شکرش دسترس تو را جامی به آب دیده و خون جگر گشا روزه

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه

شاعر شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه چه کسی است ؟

شاعر شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه جامی می باشد.

شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه چیست ؟

قالب شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه غزل است

مضمون اصلی شعر نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی