ای که غایب نیی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1235

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجوری

1 ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجوری پرده بردار ز رخ تا کی از این مستوری

2 ما نه آنیم که شایسته قُربت باشیم گر گدا را به حرم ره ندهی معذوری

3 حکم حکمِ تو اگر زنده کنی ار بکشی از تو فرمان دهی از معتقدان مأموری

4 از محبّت به محبّ چون رگِ جان نزدیکی سهو گفتم نظر آن است به صورت دوری

5 ساقیا پُر بده آن جام که شوق انگیزد تا تو از من برهی بو که من از مغروری

6 اوّل مستی و دیوانگیِ ماست هنوز وز چنین باده تولّد نکند مخموری

7 خلق گویند شبی یارِ غَمش باش برو هیچ راضی نشوم من به چنین مزدوری

8 لطفِ خوش باید با روی نکو ورنه چه فرق نقشِ دیبا و حریر از صور فغفوری

9 تن‌دُرستانِ سرافکنده چه دانند که ما خستگان چون گذرانیم شبِ دیجوری

10 علّتِ عشق نزاری به طبیبان نبرند که طبیبان نشناسند در این رنجوری

عکس نوشته
کامنت
comment