جامی

جامی

جامی
جامی

ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما از جامی غزل 34

غزل 34 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما

1 ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما کفشی که زنی بر سر ما تاج سرما

2 می کن به خبر پرسی ما رنجه لب خویش زان پیش که پرسی و نیابی خبر ما

3 پیش از حرم کعبه به کوی تو رسیدیم کوتاه شد المنة لله سفرما

4 سیل مژه از کوی تو خون دل ما شست آنجا نپسندید که ماند اثر ما

5 دامن همه پر داغ بود خرقه ما را زان خون که چکیده ست ز داغ جگر ما

6 زاشک و رخ ما در ره خود پای کشی باز پیش تو کم از خاک بود سیم و زر ما

7 ریزیم به پای تو در نظم چو جامی آویزه گوش تو نشاید گهر ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما

شاعر شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما چه کسی است ؟

شاعر شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما جامی می باشد.

شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما چیست ؟

قالب شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما غزل است

مضمون اصلی شعر ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر