ترا با من سر باری نماندست از کمال خجندی غزل 115

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

ترا با من سر باری نماندست

1 ترا با من سر باری نماندست سر مهر و وفاداری نماندست

2 مرا امروز با تو خاطری نیز که بی موجب بیازاری نماندست

3 ندانم با که همرنگی گزیدی که در تو بونی از یاری نماندست

4 بروز آی ای شب هجران که دیگر چو شمعم ناب بیداری نماندست

5 به ما ازاند کی اندک وفائی گرت ماندست پنداری نماندست

6 برس فریاد درد من خدا را که بیشم طاقت زاری نماندست

7 کمال از عمر بی او ره چیزی کز آن چیزی بدست آری نماندست

عکس نوشته
کامنت
comment