هیچ در خاطرت آمد که از جهان ملک خاتون غزل 1392

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی

1 هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی یا شبی مجلس انست به کرم ساز دهی

2 بنوازی دل مسکین مرا از شب وصل در پس پرده زارم چو خود آواز دهی

3 شمع را نیست زبانی که بگوید آن روز هردم آن به که زبانش به سر گاز دهی

4 یا بده کام دل من شبکی از سر لطف یا به جان تو که آن برده دلم باز دهی

5 بلبل دل به سر زلف تو در بند افتاد وقت آن شد به گلستانش که پرواز دهی

6 سرو نازی به چمن گاه خرامیدن تست گرچه کام دل ما را ز سر ناز دهی

7 دل کبوتر بچه ای بود و غم عشق تو باز تا به کی حلق کبوتر به دم باز دهی

8 بوسه ای کرد تمنّا دلم از لعل لبت هم بده کام دلم گرچه به اعزاز دهی

9 ای جهان جان ز برای شب وصلست نگر گر دهی جان تو به وصل بت طنّاز دهی

عکس نوشته
کامنت
comment