نگشتی یار من تا طور یاری‌های از محتشم کاشانی غزل 588

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

نگشتی یار من تا طور یاری‌های من بینی

1 نگشتی یار من تا طور یاری‌های من بینی نبردی دل ز من تا جان‌سپاری‌های من بینی

2 ندادی اختیار کشتن من ترک چشمت را که در جان باختن بی‌اختیاری‌های من بینی

3 دگرگون حال زان خالم نکردی تا حسودان را بر آتش چون سپند از بی‌قراری‌های من بینی

4 گران بارم نکردی از غم مردآزمای خود که با نازکدلی‌ها بردباری‌های من بینی

5 نشد در جام بهر امتحانم بادهٔ وصلت که با چندین هوس پرهیزگاری‌های من بینی

6 به قصد جان نخواندی دادی از نقد وفا بر من که در نرد محبت خوش‌قماری‌های من بینی

7 نکردی محرم رازم که بهر امتحان هم خود به غمازی درآیی رازداری‌های من بینی

8 نکردی ذکر خود را زیور لفظم که چون خوانی کتاب عاشقان را یادگاری‌های من بینی

9 نشد کاری به جنبش کلک فکر محتشم یعنی نگار من شوی دیوان‌نگاری‌های من بینی

عکس نوشته
کامنت
comment