ندانسته بودی از حکیم نزاری قهستانی غزل 139

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ندانسته بودی تو ای دوست راست

1 ندانسته بودی تو ای دوست راست که راه خدا پر نهنگ بلاست

2 نیرزد دو عالم به یک کاسه دوغ ز فرط سخایی که در طبع ماست

3 دل و دین و جان و تن و مال و جاه اگر در سر دوست کردی رواست

4 وگرنه حرام است بر تو چو خوک ز من بشنو ای گرگ فرسوده راست

5 ز ما و من تست چندین خلاف وگرنه یکی بس دویی از چه خاست

6 به گوشت فرو کوفت سد ره سروش ندانی ولیکن که رمز از کجاست

7 معلق به مویی و غافل حریص که چاه است و در قعر چاه اژدهاست

8 گریز از مقامی که در منزلش فراق و وصال است و خوف و رجاست

9 نزاری مده پند مغرور را که بر مار کر کردن افسون خطاست

10 رموز محقق مگو با جهول سر و برگ بیهوده گفتن که راست

عکس نوشته
کامنت
comment