- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با ما به وفا یک قدم ای یار نرفتی صد بار زبان دادی و یک بار نرفتی
2 یک روز هوایِ منِ مظلوم نکردی یک شب به مراد ِ منِ بیدار نرفتی
3 عشاق بگویند و چو سوسن سخن آرند در خونِ که زان نرگس ِ بیمار نرفتی
4 صد بار برفتی به سرِ کشته ی هجران یک بار دگر بگذر و انگار نرفتی
5 تا بیش دگر گل نزند لافِ لطافت هرگز به تفرج سوی ِ گل زار نرفتی
6 در قاعده ی جور و جفا هیچ خلل نیست نیک است که باری ز سرِ کار نرفتی
7 قدرِ حرمِ عشق ز من پرس تو زیرا در بادیه پای آبله در خار نرفتی
8 نام تو به بد عهدی اگر چند برنجی زان رفت که با هیچ وفادار نرفتی
9 در بادیه ی عشق سراسیمه نزاری ز آنی که به ترتیب و به هنجار نرفتی