آگه از زخمم نگشتی ای شکار از نشاط اصفهانی غزل 159

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

آگه از زخمم نگشتی ای شکار افکن دریغ

1 آگه از زخمم نگشتی ای شکار افکن دریغ غافل از ضیدم گذشتی از تو آه، از من دریغ

2 بی خبر بگذشتی ای برق جهانسوز از برم بود در راهت بامیدی مرا خرمن، دریغ

3 در میان دیده بودی نی کنار جویبار باغبانی بود سروت را اگر چون من، دریغ

4 آتشین گلها نگر پر عقده سنبلها ببین جای جان و دل به خارو و خاکشان مسکن، دریغ

5 گلستان را در فراز و باغبان آگه ز راز دست گلچینان دراز، از سوری و سوسن، دریغ

6 دست گلچین خستمی پای خزان بشکستمی بر صبا ره بستمی دورم از آن گلشن، دریغ

7 خاتمی کاو از ازل نام سلیمان نقش داشت بایدش دیدن نشاط از دست اهریمن، دریغ

عکس نوشته
کامنت
comment