ای که نخواندی آیتی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1174

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

ای که نخواندی آیتی خود ز کتاب دوستی

1 ای که نخواندی آیتی خود ز کتاب دوستی بسته چو حلقه خویش را از چه به باب دوستی

2 بسمله محبتی خوانده‌ای از ازل اگر شاید اگر کنی بیان شرح کتاب دوستی

3 بسته به خویش مدعی عشق تو بی‌سبب بگو سست هوس شنیده‌ای بوی شراب دوستی

4 سنگش اگر به سر زنی عاشق تست پا به جا میخ‌صفت به گردنش بسته طناب دوستی

5 نوح بود محبت و کشتی و بادبان وفا بحر محیط در بغل بسته حباب دوستی

6 شهوت نفس را بهل صدق بیار و راستی برق هوس نسوزدت تا که حجاب دوستی

7 دشمنی است بس دلا کام ز دوست خواستن چیست جواب تو بگو روز حساب دوستی

8 دوست گشوده پرده و شاهد بزم عام شد مطرب عشق چنگ زد تا به رباب دوستی

9 دشمن خفته کس کشد ای که به قتلم آمدی من که به مهد خفته و رفته به خواب دوستی

10 آشفته آتشت بدل گشته ز رشک مشتعل آتش دشمنی بکش زود به آب دوستی

11 دوست اگرچه دشمنی کرد به جای تو بسی دست بگیردت علی باز ز باب دوستی

عکس نوشته
کامنت
comment