- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جرأت می بین که مور ار بادهٔ بی غش زند خویش را چون خال رخسار تو بر آتش زند
2 صد دلار بیتاب در خوناب حسرت میتپد ترک من دست خودآرایی چو بر ترکش زند
3 چشم بدمستش به قصد بیدلان در هر نگاه دست از مژگان به تیغ ابروی دلکش زند
4 شوقی را چون اختیار باده پیمایی دهند جام گردون را کند خالی اگر یک کش زند
5 میرود جویا کتان صبر بر باد فنا بر میان چون دامن ناز آن بت مهوش زند