1 ای خالق خلق، وای جهان دار جهان رحمی کن وزین گند دهانم برهان
2 یا شامه واستان ازین مغز و دماغ یا رایحه بازگیر ازان کام و دهان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر سرو به بیند قدرعنای فرامرز از پا فتد و بوسه زند پای فرامرز
2 نه سرو بود در همه تبریز و نه شمشاد از شرم قد و قامت زیبای فرامرز
1 روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد چرخ بازی گر ازین بازی چه ها بسیار دارد
2 مهر اگر آرد بسی بی جا و بی هنگام آرد قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد
1 چون سال بر هزار و دو صد رفت و سی و هفت قیصر بشد ز فتح علی شاه زرم خواه
2 عباس شه ز امر ملک شد به مرز روم زین توپ صد گرفت به یک حمله زان سپاه
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به