- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خامه حرف زن که پس از ما کلام ما شاید به اهل راز رساند سلام ما
2 آن صید پیشه ایم که تا بگذرد همای چون مسطر از غرور دهد کوچه، دام ما
3 از زنده رود آب بقا، خضر همچو موج پهلو تهی کند ز تمنای خام ما
4 ای باغبان به جان تو ما آزموده ایم از نکهت گل است علاج زکام ما
5 ای فقر، از لباس تو گر شکوه ای کنیم همچون حریر، شال تو باشد حرام ما!
6 در نامه های او که پر از نام هر کسی است خالی ست همچو نقش نگین جای نام ما
7 تا چند چون سلیم نشینیم در کمین؟ مرغان رمیده اند چو عنقا ز دام ما