از سفر می آئی و تاراج از عرفی شیرازی مثنوی 162

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

از سفر می آئی و تاراج حسرت کرده

1 از سفر می آئی و تاراج حسرت کرده کاروان حسن یوسف نیز غارت کرده

2 در کجاهست اینچنین معموره انصاف ده شهر دلها دیده را یغمای راحت کرده

3 چون گوارا نیستی ای غم چرا در کام ما همچو آسایش پیاپی بی حلاوت کرده

4 شاد بادا روحت ای مجنون که هنگام وفا در حق من درد بیدرمان نصیحت کرده

5 این صفا اسلامیانرا نیست ای زاهد مکن بامغان در سومنات امروز طاعت کرده

6 ذره دنیا بصد جان میفروشم بیع کن ای که از بی مایگی اظهار همت کرده

7 عرفی از ننگ شریکان لب فرو بستن خطاست چون توانی ترک شهرت کن که شهرت کرده

عکس نوشته
کامنت
comment