تو را که درد نباشد به از ابن حسام خوسفی غزل 169

ابن حسام خوسفی

آثار ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

تو را که درد نباشد به درد من نرسی

1 تو را که درد نباشد به درد من نرسی به اشک سرخ و به رخسار زرد من نرسی

2 تو گرم و سرد جهان چون ندیده ای چه عجب اگر به سوز دل و آه سرد من نرسی

3 ز گرد چهره ی من آستین دریغ مدار کز آستانه چو رفتم به گرد من نرسی

4 بخورد خاک درت روی خاک خورده من چرا به غور رخ خاک خورد من نرسی

5 خبر نداری از اندوه و درد ابن حسام به درد من نرسی تا به درد من نرسی

عکس نوشته
کامنت
comment