- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی او از زلف دیدن می توان گل شب مهتابه چیدن می توان
2 گرچه زلف او ز سر تا پا جفاست این جفا از وی کشیدن می توان
3 کشتی مرغی که باشد خانگی گر به بام او پریدن می توان
4 با لب او میوه شیرین وصل گر رسد وفیه رسیدن می توان
5 از دهانش جرعه آب حیات گر بقا باشد چشیدن می توان
6 دل به زخمی از تو ترک ناله گفت وقت مرهم آرمیدن می توان
7 دید عکس جان در آن عارض کمال با عکس گل در آب دیدن می توان