- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خجل که به ره پای تو چون سرو شد آلوده به گل
2 خون شد از رشک گلم دل، بنشین پیش دو چشم که بشویم گلت از پای به خونابه دل
3 میل سیل مژه ام می کنی آری باشد طبع ارباب کرم جانب سایل مایل
4 جاه و تمکین تو را هیچ گزندی مرساد چون به سر وقت گدایان گذری مستعجل
5 جان ازان پاکتر آمد که بگیرد گردی دامنش را چو کند در تن خاکی منزل
6 اینقدر لطف بس از جانب لیلی که گهی به سر تربت مجنون گذراند محمل
7 تا غلام تو شد ای خسرو خوبان جامی قاضی عشق به آزادی او بست سجل