- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمود چون بگذرد بهار و پشیمان شوی چه سود
2 دوران گل چو دیر نپاید درین چمن زان پیشتر که بگذرد آن زود باش زود
3 دل آینه ست و تفرقه روزگار زنگ این زنگ جز به صیقل می کی توان زدود
4 مطرب بساز عود که ندهد خلاصیم از پایمال غصه بجز گوشمال عود
5 راهی بزن که جز سر انگشت مطربان نتوان گره ز رشته امیدها گشود
6 گردون نیافت بر قد یک تن لباس عیش کان را نه از بریشم چنگ است تار و پود
7 جامی بساز مرهم دلها به شعر خویش گو ریش شو ز نیش حسد سینه حسود