- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نفس گر از در معنی بدرآئی از صحبت ظاهر بحقیقت بگرائی
2 عزلت بگزینی زهمه خلق چو عنقا نه بلبل شیدا که بهر گل بسرائی
3 آنروز نماید به تو رخ شاهد معنی کز کسوت صورت بحقیقت بدرآئی
4 چون میوه تو نیست بجز حسرت و حرمان گیرم توام ای نخل محبت بدرآئی
5 ای آنکه ملامت کنی ارباب نظر را هشدار مبادا که به تیر نظر آئی
6 ای ناوک مژگان بتان از چه کمانی کاز شست رهانا شده اندر جگر آئی
7 آشفته از آن زلف پریشان چه شنیدی کامروز زهر روزت آشفته تر آئی