ای نفس گر از در معنی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1073

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

ای نفس گر از در معنی بدرآئی

1 ای نفس گر از در معنی بدرآئی از صحبت ظاهر بحقیقت بگرائی

2 عزلت بگزینی زهمه خلق چو عنقا نه بلبل شیدا که بهر گل بسرائی

3 آنروز نماید به تو رخ شاهد معنی کز کسوت صورت بحقیقت بدرآئی

4 چون میوه تو نیست بجز حسرت و حرمان گیرم توام ای نخل محبت بدرآئی

5 ای آنکه ملامت کنی ارباب نظر را هشدار مبادا که به تیر نظر آئی

6 ای ناوک مژگان بتان از چه کمانی کاز شست رهانا شده اندر جگر آئی

7 آشفته از آن زلف پریشان چه شنیدی کامروز زهر روزت آشفته تر آئی

عکس نوشته
کامنت
comment