- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوسهای را گر به جان شاید خرید جان بباید داد روز من یزید
2 یافتن معشوق را چون ممکن است از وصال امید نتوانم برید
3 پای اگر عاجز شود نتوان نشست گه به پهلو گه به سر خواهم دوید
4 تا نفس آید نشاید دم زدن تا رگی جنبد نشاید آرمید
5 عاشقان کعبه را در بادیه ای بسا زحمت که میباید کشید
6 ساروان را گو سرود آغاز کن تا در اشتر غیرتی آید پدید
7 باز ای مطرب حدیث خوش بساز خرقه برکن از تن پیر و مرید
8 ساقیا می ده که مشتاقان هنوز میزنند از تشنگی هل من مزید
9 از شراب جان مستانت همام جرعهای میخواست خود بویی شنید