جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی از محتشم کاشانی غزل 14

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را

1 جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را چو شمع ای سیم تن زین غصه خواهم سوختن خود را

2 بیا بر بام و با من یک سخن زان لعل نوشین کن که خواهم بر سر کوی تو کشتن بی سخن خود را

3 من از دیوانگی تیغ زبان با چرخ خواهم زد تو عاقل باش و بر تیغ زبان من مزن خود را

4 به من عهدی که در عهد از محبت بسته‌ای مشکن به بد عهدی مگردان شهره‌ای پیمان شکن خود را

5 در آغوش خیالت می‌طپم حالم چسان باشد اگر بینم در آغوش تو ای نازک بدن خود را

6 ورم صد جامه بر تن چون کنم شبهای تنهائی تصور با تو در یک بستر ای گل پیرهن خود را

7 کنم چون محتشم طوطی زبانیها اگر بینم بگرد شکرستان تو ای شیرین دهن خود را

عکس نوشته
کامنت
comment