ای برده نرد حسن ز از ابن یمین فریومدی غزل 155

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار

1 ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار قدت براستی چو سهی سرو روزگار

2 الحق بسان نقش زیاد آن دهان تو موهوم نقطه ایست به پنهان نه آشکار

3 داریم دل بدست خط و زلف و خال تو از دست هر سه تا چه کشد این دل فکار

4 باده هزار دشمن اگر دوست با منست دارم مصاف و روی نپیچم ز کار زار

5 عشقت چو در سراچه دل خانه گیر شد زین پس برون شود خرد از وی باضطرار

6 گر سرو بیش قد تو سر میکشد مرنج عقل طویل را نبود هیچ اعنبار

7 منصوبه هوای تو ابن یمین چو باخت در ششدر غمت دلش افتاد مهره وار

عکس نوشته
کامنت
comment