- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار قدت براستی چو سهی سرو روزگار
2 الحق بسان نقش زیاد آن دهان تو موهوم نقطه ایست به پنهان نه آشکار
3 داریم دل بدست خط و زلف و خال تو از دست هر سه تا چه کشد این دل فکار
4 باده هزار دشمن اگر دوست با منست دارم مصاف و روی نپیچم ز کار زار
5 عشقت چو در سراچه دل خانه گیر شد زین پس برون شود خرد از وی باضطرار
6 گر سرو بیش قد تو سر میکشد مرنج عقل طویل را نبود هیچ اعنبار
7 منصوبه هوای تو ابن یمین چو باخت در ششدر غمت دلش افتاد مهره وار