1 ای روی تو گل دهان و لب نقل و نبیذ عیش همه از لذت وصل تو لذیذ
2 تا چشم بد زمانه ماند ز تو دور از دست منت باد به گردن تعویذ
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
1 شه چو گشتی بعد چوگان باختن چون کمان مایل به تیر انداختن
2 از کمانداران خاص اندر زمان خواستی ناکرده زه چاچی کمان