- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای داده روزگار درت را به طوع بوس وی کرده کردگار ترا شاه راستین
2 شش حرف التماس من است از سخای تو کامروز هفت عضو رهی شد بدان رهین
3 هر شش نشانده ام به دو مصراع در دست چون عهد تو ممهد و چون رای تو رزین
4 مجموع اوست پنج صد و بیست و هشت راست گر خواهی از حساب جمل بشمر و ببین
5 حرف نخست دو دومش شش سوم دو سی چارم چهار صد ده و پنجاه برگزین
6 سه حرف آن در آخر مصراع اول است سه حرف دیگر آخر مصراع واپسین
7 گر جز ز حضرت تو کنم التماس آن خلقم اگرچه نیست بدرند پوستین
8 بادا کلاه قدر ترا مهر و ماه ترک بادا قبای ملک ترا زنگ و روم چین
9 بر پشت چرخ دامن اقبال تو کشان وافشانده همت تو بر افلاک آستین