- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو سلطانی و خورشیدت غلام است نظر جز بر چنین صورت حرام است
2 ورای حسن در روی تو چیزیست نمیداند کسی کان را چه نام است
3 اگر جان را بهشتی در جهان هست تویی از نیکوان دیگر کدام است
4 به زیر لب سلامی کردهای دوش همه منزل سلام اندر سلام است
5 که باشم من که همراز تو باشم کلامی زان لبت ما را تمام است
6 چه می خوردهست چشم نیم مستش که او را خواب مستی بر دوام است
7 اگر عاشق به ترک سر نگوید هنوز اندر سرش سودای خام است
8 بماند سالها چون جان نماند تمنایی که در جان همام است