1 مجوش ای فرومایه گر من تو را به شوخی گل هجو بر سر زدم
2 تو را تا ز گمنامی آرم برون به نام تو این سکه بر زر زدم
3 نه از کین به روی تو تیغ آختم نه از دشمنی بر تو خنجر زدم
4 به طبع آزمایی هجا گفتمت پی امتحان تیغ بر خر زدم
1 قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست بر خاک آستانهٔ او سرنهاده کیست
2 چون بر سمند آید و خلقیش در رکاب همراه او سوار کدام و پیاده کیست
1 بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز در دام کسی چون تو شکاری نه و هرگز
2 روزم سیه است از غم هجران بود آیا چون روز سیاهم شب تاری نه و هرگز
1 بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب یا من به قتل میرسم امروز یا رقیب
2 شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید مرگ مرا که میطلبد از خدا رقیب